فمینیسم بورژوائی، یا اینکه همبستگی زنان؟ (1)
برگردان میم حجری برگردان میم حجری

 

مسئله زنان، مسئله مردان نیز است!
کلاودیا وانگرین

زن تصویر حاکم، زن تصویر حکام است!

• همه می دانند که ارزیابی کیفیت زندگی مردم در هر جامعه بر مبنای کیفیت زندگی خبرگان آن جامعه ابلهانه است.
• اما کمتر کسی می داند که ارزیابی درجه مساوات و برابری زنان بر مبنای حضور زنان منفرد در سمت ریاست در سیاست و یا اقتصاد که با سرکوب اکثریت مردم جامعه و وخیم تر کردن کیفیت زندگی توده ها همراه است، نیز ابلهانه است.
• اولین قربانیان چنین سیاستی اغلب خود زنان هستند.

• تعداد هر چه کمتر از شاغلین تماموقت اکنون به انجام کار هر چه بیشتر وادار می شوند.

• در این زمینه سنت های عملی معینی از دیرباز وجود دارند.

• اگر زنان کار خود را تحمل ناپذیر حس می کنند، ناراضی اند و دستمزدشان پائین تر است، پیشنهاد می شود که بهتر است که هم و غم خود را مصروف کارهای زیباتری کنند که درجه بیگانه سازی شان کمتر است.


• دیری است که ثابت شده، که ما زنان در هیچ زمینه ای ـ چه خوب و چه بد ـ دست کمی از مردان نداریم.


• میزان هوش زنان و مردان یکی است و چون از دیرباز ما را ناقص العقل نامیده اند، چه بسا برای اثبات لیاقت خود به انجام هر کاری تن در می دهیم.


• «صیادان کله» کنسرن های غول پیکر هم به این حقیقت امر پی برده اند و اصلا حاضر نیستند از بهترین فارغ التحصیلان دانشگاه های خبره پرور صرفنظر کنند، حتی اگر تصادفا زن باشند.


• اما با این حال، هر کس فکر کند، که زنان و مردان لیاقت های یکسانی دارند، خطای خطیری مرتکب می شود.

• زنان یک لیاقت بیشتر از مردان دارند و این لیاقت اضافی به اندازه کافی دست و پا گیر است.

• از آنجا که ما لیاقت آبستن شدن داریم و افکار عمومی حاضر به زیر پا نهادن اصل حمایت از مادران نمی شود، نتیجتا ما در جهان شغلی کاپیتالیستی ـ حداقل با مناسب بودن یکسان برای کار مربوطه ـ شانس کمتری از مردان داریم.
• اما برعکس!
• ما در چشم اقتصاد بازار، یعنی بلحاظ پیگیری، آماجگرائی، خودهمرنگ سازی و بی وجدانی، می توانیم در موارد منفرد بر مردان ضعیف الجثه با مدارک تحصیلی بدتر ترجیح داده شویم و «بهتر» از مردان قلمداد شویم.

• فشار کاری بیشتر ما را به قربانیان سهلتر متلک و آزار و تخریب روانی در محیط کار ـ ولی متأسفانه نه به انسان های بهتر ـ بدل می سازد.


• بنا بر «ناگزیری های به اصطلاح عینی» امروزه ما هرچه بیشتر بر سر دو راهی انتخاب میان 45 ساعت کار غیررسمی در هفته و وابستگی تام و تمام از شوهر قرار می گیریم.

• «ناگزیری های به اصطلاح عینی» را اقلیت انگشت شماری بنا بر میل و هوس خود (یعنی بطور سوبژکتیف) تعریف و تعیین می کنند، اقلیت انگشت شماری که درآمدشان به میلیاردها می رسد، بی آنکه به ازای آن کاری کرده باشند.

• زنانی که جزو این اقلیت انگشت شمارند و یا دستکم دفاتر «کار» آنها را اداره می کنند، باید بلحاظ سختگیری و بی رحمی از رقبای مرد خود همیشه جلوتر باشند.
• چنین زنانی در پله های نردبان ترقی باید هر روز از نو اثبات کنند که تیشه بر ریشه «غریزه مادری» زده اند و هرگز دست خود را سپر حمایت از ضعیفان نمی کنند.

ادامه دارد

March 9th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي